{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
تصادف کردم، زنگ زدم ۱۱۰ … پلیسه اومده میگه تصادف کردی؟! گفتم پـــ نَ پَـــــ اینا همش نقشه بود بیای ببینمت !
حل این تمرین به عهدی دانش آموز است. پ نه پ می خواست حل این تمرین بر عهده مادر بزرگم باشه؟
به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن ، میگیرنت... میگه کی؟ پلیس..؟ میگم : پـَـ نـَـ پـَـ ، دست اندر کاران شبکه فشن تی وی ..!
دارم کوله پشتی ام رو میبندم که بریم کوه ، مامانم اومده میگه کوله بستی بری کوه؟ گفتم پ ن پ کوله بارت بربند شاید این چند سحر فرصت آخر باشد....!
تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟ میگیم:پ نه پ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم!!
ميگم گوشيم تو خيابون رفت زير كاميون ميگه شكست؟! پ ن پ اومد بيرون گفت اخ قولنجم!
خط ريشمو زدم دوستم ميه اه خط ريشتو چه بد زدي مگيم : آره خودم زدم ميگه با ماشين زدي ميگم پ نه پ با ليفتراك زدم !
افسره وایستاده سر چهار راه داره با تایمر چراغ راهنمای ور میره دوستم دیده میگه اه ناکس داره زمانشو دستکاری میکنه؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ داه استریت تیپس میره مردم پشت چراغ حوصلشون سر نره.
يکي از دوستام داره از دربند به سمت تجریش میرم باکوله پشتی .دختره اونو دیده میگه:شما کوهنوردید؟! دوستم ميگه پـَـــ نــه پـَـــ کارم باربریه.بار خورد سمت کوه .الانم دارم برمیگردم!
زنگ زده گیر داده بیا بریم بیرون میگم کار دارم میخوام برم تعمیرگاه میگه واسه ماشین؟ پـَـــ نــه پـَـــ یکی دو روزه گلوم درد میکنه میرم نشون بدم ببینم از کجاشه!
دارن گوسفندرو قربونی میکنن … یه آفتابه آوردن که بش آب بدن اومده میگه میخوان با آفتابه بش آب بدن؟ پـَـــ نــه پـَـــ آفتابه آوردن ببرنش دستشویی استرسش از بین بره !
رفتم سوپری میپرسم قهوه تلخ جدید نیومده ؟ میگه قهوه تلخ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ چای محسن میخواستم از اینا که آهنربا جایزه داره!
دارم سبزی خورد می کنم … دستم بریده … میگم مامان چسب داری؟ میگه دستتو بریدی؟! پـَـــ نــه پـَـــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم!
سوال پرسیده ، یکم مکـث کردم ، میگه داری فکر میکنی ؟! میگم پـَـــ نــه پـَـــ please wait <<<<<>>>>>>loading...
بگذار قلم را به غزل بسپارم شاید گره ای باز شود از کارم پرسید: مگر تو هم غزل می گوئی؟ گفتم: په نه په! فقط رباعی دارم
رفتم ماشینو از پارکینگ بگیرم یارو میپرسه میرید داخل؟ میگم پ نه په دیگه مزاحمتون نمیشم فقط به ماشینم بگید من دم در منتظرشم!
تصادف کردم، زنگ زدم ۱۱۰ … پلیسه اومده میگه تصادف کردی؟! گفتم پـــ نَ پَـــــ اینا همش نقشه بود بیای ببینمت !
حل این تمرین به عهدی دانش آموز است. پ نه پ می خواست حل این تمرین بر عهده مادر بزرگم باشه؟
به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن ، میگیرنت... میگه کی؟ پلیس..؟ میگم : پـَـ نـَـ پـَـ ، دست اندر کاران شبکه فشن تی وی ..!
دارم کوله پشتی ام رو میبندم که بریم کوه ، مامانم اومده میگه کوله بستی بری کوه؟ گفتم پ ن پ کوله بارت بربند شاید این چند سحر فرصت آخر باشد....!
تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟ میگیم:پ نه پ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم!!
ميگم گوشيم تو خيابون رفت زير كاميون ميگه شكست؟! پ ن پ اومد بيرون گفت اخ قولنجم!
خط ريشمو زدم دوستم ميه اه خط ريشتو چه بد زدي مگيم : آره خودم زدم ميگه با ماشين زدي ميگم پ نه پ با ليفتراك زدم !
افسره وایستاده سر چهار راه داره با تایمر چراغ راهنمای ور میره دوستم دیده میگه اه ناکس داره زمانشو دستکاری میکنه؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ داه استریت تیپس میره مردم پشت چراغ حوصلشون سر نره.
يکي از دوستام داره از دربند به سمت تجریش میرم باکوله پشتی .دختره اونو دیده میگه:شما کوهنوردید؟! دوستم ميگه پـَـــ نــه پـَـــ کارم باربریه.بار خورد سمت کوه .الانم دارم برمیگردم!
زنگ زده گیر داده بیا بریم بیرون میگم کار دارم میخوام برم تعمیرگاه میگه واسه ماشین؟ پـَـــ نــه پـَـــ یکی دو روزه گلوم درد میکنه میرم نشون بدم ببینم از کجاشه!
دارن گوسفندرو قربونی میکنن … یه آفتابه آوردن که بش آب بدن اومده میگه میخوان با آفتابه بش آب بدن؟ پـَـــ نــه پـَـــ آفتابه آوردن ببرنش دستشویی استرسش از بین بره !
رفتم سوپری میپرسم قهوه تلخ جدید نیومده ؟ میگه قهوه تلخ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ چای محسن میخواستم از اینا که آهنربا جایزه داره!
دارم سبزی خورد می کنم … دستم بریده … میگم مامان چسب داری؟ میگه دستتو بریدی؟! پـَـــ نــه پـَـــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم!
سوال پرسیده ، یکم مکـث کردم ، میگه داری فکر میکنی ؟! میگم پـَـــ نــه پـَـــ please wait <<<<<>>>>>>loading...
بگذار قلم را به غزل بسپارم شاید گره ای باز شود از کارم پرسید: مگر تو هم غزل می گوئی؟ گفتم: په نه په! فقط رباعی دارم
رفتم ماشینو از پارکینگ بگیرم یارو میپرسه میرید داخل؟ میگم پ نه په دیگه مزاحمتون نمیشم فقط به ماشینم بگید من دم در منتظرشم!
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}